نادرقلی حدود سال 1066هجری شمسی در ایل افشار در درگز در شمال خراسان به دنیا آمد. پدر او امامقلی قرقلو از ایل افشار بود، امامقلی از افراد بی نام و نشان این ایل بود و مشهور است به پوستین دوزی اشتغال داشته و بسیار تنگدست و فقیر بود. روایت غیرمستندی هست که هنگامی که نادر هنوز به 18 سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبک های خوارزم به اسارت آنها درآمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد "باباعلی بیگ" بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را "نادرقلی بیگ" نامید. وی در دوران سلطنت شاه تهماسب دوم سردار سپاه وی در سرکوبی افغان ها بود. وی جنگاوری دلیر بود ودر سلسله صفویان در دفع تجاوز عثمانیان به شدت آنان را سرکوب کرد. به دنبال معاهده ای که شاه تهماسب دوم برای واگذاری قسمت هایی از کشور با دولت عثمانی بست، نادر با حمایت سران ایلاتی که پشتیبان صفویه بودند وی را از سلطنت برکنار کرده و پسر خردسالش را بر تحت پادشاهی نشاند و خود نایب السطنه شد. سه سال بعد وی در جمعی از سران و حاکمان کشور استعفای خود را از قدرت اعلام نمود که در پی آن اعضای آن شورا که از تمایل وی به قرار گرفتن در راس قدرت آگاهی داشتند سلطنت وی را پذیرفتند. بدین ترتیب وی در سال 1114 هجری شمسی به پادشاهی رسید. وی به مدت 12 سال پادشاهی کرد و در این مدت برای حفظ و باز پس گیری سرحدات مرزی کشورلشکرکشی های متعددی انجام داد. مهم ترین فتح او فتح هندوستان بود. غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشتر از بیشترین درآمد سالانه دوران صفوی برآورد شده است. در میان این غنائم، جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند. نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضا قلی میرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر می دانست کشت. نادر برای تامین هزينه جنگهای خود مجبور بود تا مالیات های گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورشهایی در جایجای کشور روی میداد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورشها به خراسان رفته بود جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و او را به قتل رساندند.